نورشناسی در یونان باستان
مقدمه
چگونه میشود که انسان یک شیء را میبیند؟ آیا مشاهده انسان یک واقعیت است یا تخیلی است که ذهن او از شیء تجسم میکند؟ چگونه از میان هزاران پرتو نوری که در طول روز به شبکیه چشم انسان میرسد، تنها تعداد محدودی از تصاویر درک میشوند؟ مابقی تصاویر کجا میروند؟ و سوالاتی دیگر در مورد نحوه رویت تصاویر که فیلسوفان یونان همواره دنبال پاسخی صحیح به آنها بودهاند و پاسخهای آنها به این سوالات، مکاتب فکری متفاوتی را به دنبال خود داشته است.
نورشناسی در یونان باستان بر اساس طبقهبندی علوم ارسطو، یکی از شاخههای ریاضی بوده و همواره با مسأله رویت چشم ( اِبصار) همراه بوده است و بر همین اساس نام این شاخه از مطالعات فیزیک از واژه یونانی اپتیک به معنای چشم و هر آنچه به رویت چشم برمیگردد اتخاذ شده است. بر همین اساس میتوان نورشناسی در آن دوره را به بخشهای ذیل تقسیم کرد:
1-فیزیولوژی چشم 2- هندسه پرتوهای عامل رویت چشم 3- رویت ناشی از بازتاب یا شکست پرتوهای نوری 4- احتراق ناشی از تراکم پرتوهای همگرا در یک نقطه 5- شکلگیری رنگها در رویت چشم 6- رویت پدیدههای طبیعی قوس قزح و هاله 7- فلسفه ادراک بصری
همانطور که مشاهده میگردد در تمام این بخشها عامل رویت چشم مدنظر بوده است. در این مقاله به دنبال آن هستیم که جریانها و مکاتب موثر فکری یونان باستان در زمینه نورشناسی را شناخته و میزان رشد علمی نورشناسی در آن دوران را بررسی کنیم و آخر اینکه نورشناسی در یونان باستان بیشتر از جنبه هندسی رشد داشته است تا جنبه فیزیکی و تجربی.